به گزارش قدس آنلاین به نقل از میزان، صبح پنجم دیماه ۱۳۸۲ زلزلهای در شهر بم اتفاق افتاد که بیش از ۲۶ هزار کشته و ۳۰ هزار زخمی بر جای گذاشت و اکثر خانهها و ساختمانهای شهر نیز تخریب شدند. در همان ساعات اولیهی حادثه، رهبر انقلاب در پیامی از همهی مسئولین و مردم خواستند که با همهی توان به یاری مردم بم بشتابند. سه روز بعد از آن، رهبر انقلاب وارد بم شدند تا از نزدیک در جریان امور اجرایی و امدادی قرار بگیرند. این حضور البته اولین بار و آخرین بار نبود و بعد از آن نیز حضور و پیگیریهای ایشان ادامه یافت. متن زیر، گفتاری است از مهندس محمد سعیدیکیا، رئیس وقت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و از مسئولین اصلی بازسازی شهر بم، دربارهی برخی اقداماتی که رهبر انقلاب برای تسریع در بازسازی بم انجام دادند.
شروع حادثه و پیام رهبر انقلاب
پنجم دیماه، ساعت پنجونیم صبح، زلزلهی بم اتفاق افتاد. بلافاصله نیروهای امدادی وارد شهر شدند و کمکهای اضطراری که از روز اول شروع شده بود، تقریباً یک ماه ادامه داشت. همان روز رهبر انقلاب پیام دادند و گفتند: «بر همهی دستگاههای مسؤول در استان کرمان و در مرکز لازم است که با همهی توان و با سرعت به یاری مردم زلزلهزده بشتابند و وسایل مورد نیاز را بهخصوص با توجه به فصل سرما برای آنان فراهم کنند.»
من از روز دوم آنجا بودم. همانطور که میدانید، بازسازی بعد از مرحلهی امداد و نجات صورت میگیرد. این کار با سرعت بالایی در بم انجام شد بهطوریکه روز سوم که بعضی از نیروهای کمکی خارجی با دستگاهها و امکانات زندهیاب برای بیرون آوردن مردم از زیر آوار آمدند، هیچ جنازهای، حتی در روستاها، زیر آوار نبود! چون قبل از رسیدن آنها، نیروهای ایرانی همه را از زیر آوار درآورده بودند. مردم، بهخصوص ایرانیها، در اینجور مواقع بسیار کمک میکنند. رساندن آهستهآهستهی آب و ارزاق به مردم از همان روز اول کار مهمی بود. تا آن روز، بهجز زلزلهی رودبار، بزرگترین زلزلهای که موجب خرابی شهری شده باشد، زلزلهی بم بود.
حضور سرزده رهبر انقلاب در بم
جلسهی هیئت دولت روز هفتم در همان بم تشکیل شد. در جلسهی دولت قرار شد بنیاد مسکن، روستاها را بازسازی کند. روز هشتم حضرت آقا سرزده تشریف آوردند و از مناطق مختلف شهر بازدید کردند. آقا برای سرکشی و اینکه در این چند روز چه اقداماتی صورت گرفته است آمده بودند. علاوه بر خصوصیت سیاسی و فرهنگی بودن آقا، باید خصوصیت اجرایی بودن و آگاهی به موضوعات اجرایی و مدیریتی را هم به خصوصیات ایشان اضافه کنیم. دوران رئیسجمهوری باعث شده است که ایشان به مسائل اجرایی نیز اشراف کاملی داشته باشند. این خصوصیت را میتوان در سفرهای استانی که میروند هم مشاهده کرد. اینگونه نیست که دو روزه به استانی بروند و برگردند، بلکه به عمق مسائل مینگرند. در سفرهای استانی برای اینکه بدانند در استان چه خبر است، معمولاً، هم با مردم صحبت میکنند و هم با مسئولان. سفر بم نیز همینگونه بود.
بعد از آن، جلسهای هم در تهران برگزار شد که هیئت دولت برای دادن گزارش خدمت آقا رسیده بودند. من هم در آن جلسه حضور داشتم. طبق آن گزارش، خدمت حضرت آقا عرض شد که بنیاد مسکن قرار است روستاها را بازسازی کند. برای بازسازی شهر نیز به فکر هستیم تا سازمانی تشکیل شود. حضرت آقا فرمودند، بنیاد مسکن این تجربه را دارد، روستاها را که قرار است بازسازی کند، بازسازی شهرها را هم به بنیاد بسپارید. از همینجا، در حقیقت، استراتژی بازسازی بم، با این جملهی حضرت آقا مشخص شد و بازسازی شهر بم و بروات به بنیاد سپرده شد. همانطور که میدانید، این دو شهر در فاصلهی دهکیلومتری از یکدیگر قرار گرفتهاند و جمعیت یکی از آنها صد هزار نفر و دیگری بیست هزار نفر است.
در بم، حدود بیستوسه هزار خانه خراب شده بود، اما در بازسازی انجامشده حدود سیوسه هزار خانه ساخته شد. یعنی همهی کسانی که ازدواج کرده بودند و در خانهی پدر خود زندگی میکردند نیز صاحب خانه شدند؛ برای آنها هم خانهی مجزا ساخته شد.
بازدیدها و پیگیریهای مستمر رهبر انقلاب از نحوه بازسازی
مجددا بیستوششم دی ماه بود که آقا به بم رفتند تا ببینند توصیههایی که در سفر اول کرده بودند تا چه حد عملی شده است. بعضی از مسئولین متوجه نشده بودند که کی آقا آمده بودند! خیلی از مردم هم ایشان را نشناختند، چون ایشان جوری لباس پوشیده بودند که خیلی قابل شناسایی نبود.
عدهای در شورا قویاً معتقد بودند برای ساخت آن ۳۳ هزار خانه با چندین پیمانکار قوی خارجی قرارداد بسته شود و هرکدام ساخت چند هزار خانه را برعهده بگیرند. بنیاد مسکن اما بهشدت مخالف این نظر بود. نظر بنیاد این بود که مردم از خانهای که بنیاد برای آنها میسازد استقبال نمیکنند. به نظر بنیاد، خود مردم باید خانههای خود را میساختند. ما باید فقط به آنها کمک میکردیم.
بار سوم هم سال ۸۴ بود که رهبر انقلاب در جریان سفر استانی به کرمان، پیگیر کار بازسازی بم بودند و در آن سفر توفیق بود که من هم در کنار ایشان باشم. همان ایام، زلزلهی زرند نیز اتفاق افتاده بود و علاوه بر بازسازی بم، در زرند هم مشغول به کار بودیم. همانطور که میدانید، در زرند سال ۱۳۵۶ نیز زلزلهای اتفاق افتاده بود. اتفاقاً آن زمان هم بنده به آنجا رفته بودم. متأسفانه در زلزلهی بعدی، بسیاری از خانههای ساختهشده بعد از زلزلهی ۱۳۵۶، خراب شده بود.
به یاد میآورم در آن سفر، آقا با دقتِ بسیار همهچیز را وارسی میکردند. بم اولین جایی بود که فقط به مردم شهر بهطور کامل اسکان موقت داده شده بود. اسکان موقتها، واحدهای هجده تا بیست متری بودند که بعضاً هنوز هم در بم وجود دارند. تعدادی از آنها اردوگاهی بودند که امروز همهی آنها جمع شدهاند. تعداد زیادی در خانههای خود مردم، چه بعد از آواربرداری و چه قبل از آن، ساخته شده بودند. حضرت آقا از همهی آنها بازدید کردند. حتی از وضعیت سرویسهای بهداشتی هم پیگیری کردند تا از کوچکترین نیازهای مردم غفلت نشود.
بنده و فرماندار نیز در ماشین خدمت آقا بودیم. بهدقت در کوچه و خیابان به بازدید و بررسی اینکه چه چیزی در کجا ساخته شده و چقدر تمام شده است، پرداختند. بعد به بازدید زرند رفتیم. در زرند نیز بهدقت همهچیز را بررسی کردند. با اینکه از زلزلهی زرند زمان زیادی نگذشته بود، بازسازیها شروع شده بود. ایشان در هر دو شهر، برای مردم صحبت کردند.
تدبیر رهبر انقلاب برای بازسازی بم چه بود؟
به نظر من، تدبیر آقا در مورد اینکه بازسازی توأم شهر و روستا را یک سازمان برعهده داشته باشد، تدبیر بسیار مهمی بود. به همین علت، همهی تجربهی چندین سالهی این سازمان در جنگ و زلزلههای قبلی، در بازسازی مناطق زلزلهزده متمرکز شد. لازم است بدانید برای بازسازی بم، شورایی در دولت با نام شورای راهبری و سیاستگذاریِ بازسازی بم تشکیل شد. رئیس اول آن، وزیر مسکن، آقای عبدالعلیزاده بودند. ده یا دوازده عضو دیگر نیز از وزارتخانهها و دستگاههای مختلف در این شورا حضور داشتند. از استانداری کرمان گرفته تا وزارتخانههای مختلفی که در این امر دخیل بودند. بحث بسیار مهم این شورا بر سر چگونگی نحوهی بازسازی بم بود.
کل سیاست بم در یک جمله خلاصه میشود که مردم خودشان بسازند. این فرد است که مشخص میکند چه میخواهد. در واقع، بازسازی بم کار فرهنگی بزرگی است، زیرا مردم انتخاب کردهاند و انجام دادهاند. اینکه همهچیز به نظر مردم بستگی داشته باشد، کار فرهنگی بسیار بزرگی است.
عدهای در شورا قویاً معتقد بودند برای ساخت آن سیوسه هزار خانه با چندین پیمانکار قوی خارجی قرارداد بسته شود و هرکدام ساخت چند هزار خانه را برعهده بگیرند. در بم، مردم همهچیز خود را از دست دادند. زندگی خود را از دست دادند. نه فقط اموال، که پدر، مادر، خواهر و برادر خود را از دست دادند. مردم بسیار غمزده و داغدار بودند. به این دلیل، عدهای موافق آوردن پیمانکار بودند، زیرا توانایی کارفرما بودن را در این مردم غمزده نمیدیدند. در ظاهر نیز حق با آنها بود.
بنیاد مسکن اما بهشدت مخالف این نظر بود. بالأخره کمیتهای تشکیل شد و بعد از چندین ساعت بحث، مشخص شد نظر بنیاد صحیح است. نظر بنیاد این بود که مردم از خانهای که بنیاد برای آنها میسازد استقبال نمیکنند، زیرا این تجربه را در بعضی از مناطقی که بعد از جنگ بازسازی کرده بود، به دست آورده بود. به نظر بنیاد، خود مردم باید خانههای خود را میساختند. ما باید فقط به آنها کمک میکردیم. کمک نیز به این شکل که اقداماتی را که مردم تکتک نمیتوانستند انجام دهند، ما انجام بدهیم؛ مثل آواربرداری، بردن تعدادی شرکت مهندسین مشاور، کارهای مربوط به وام، تهیهی مصالح و... . اما نقشهی خانهها باید به دلخواه مردم تهیه میشد.
نظر بنیاد این بود که همین افراد میتوانند خانهی خود را بسازند. اصلاً خود آنها باید این کار را انجام دهند، زیرا کسی غیر از خود آنها نمیتواند زندگیِ ازبینرفتهی آنها را بازسازی کند. در حقیقت، با ساخت خانه، زندگیِ خود را از نو بنا میکنند و این خانهسازی جای غم و اندوه را در ذهن آنها میگیرد. همینطور نیز شد. وقتی درگیر خانه ساختن شدند، دیگر آن غم و اندوه کنار رفت و دغدغهی ساختن جانشین آن شد. در بم، هرکس خانهی خود را به دلخواه خود ساخته است. دلیل آن هم تدبیر آقا بود. در واقع در بم، لطف خدا و تدبیر آقا بود که بنیاد با تجربهای که داشت، برای این کار انتخاب شد و توانست استراتژی خود را نیز در شورای سیاستگذاری و بازسازی بم پیش ببرد.
مردم باید بسازند
کل سیاست بم در یک جمله خلاصه میشود که مردم خودشان بسازند. بنیاد به دنبال همین بود. فرض کنید کسی که در تهران زمین دارد و میخواهد خانهای بسازد، اول کسی را پیدا میکند که نقشهی آن خانه را بکشد. در تهیهی نقشه، این فرد است که مشخص میکند چه میخواهد. تعداد طبقات، تعداد خوابها و شکل ظاهری خانه را انتخاب میکند. در بم نیز همین اتفاق افتاد. بههیچوجه به مردم گفته نشد که چنین چیزی را برای شما میسازیم. شهر به ده یازده منطقه تقسیم شد. برای هر منطقه، دو تا سه شرکت مشاور انتخاب شد. مردم به این مشاوران مراجعه میکردند و آنچه میخواستند را توضیح میدادند. مشاور نیز از آنها امضا میگرفت و کار را انجام میداد.
در واقع، بازسازی بم کار فرهنگی بزرگی است، زیرا مردم انتخاب کردهاند و انجام دادهاند. فرض کنید در انتخابات اگر مردم احساس کنند شخص دیگری میخواهد برای آنها تصمیم بگیرد، زیر بار نمیروند. همیشه اینگونه است که مردم میخواهند انتخابکننده باشند. در بم، نمایشگاه بزرگی با حضور شرکتهای استاندارد برگزار شد. مردم در این نمایشگاه حتی طرح کاشی، نوع و شکل در و نوع سنگ خانهی خود را انتخاب کردند. بنیاد با تجربهای که داشت، میدانست نباید خود را بهجای مردم بگذارد و بهجای آنها انتخاب کند. به نظر من، اینکه همهچیز به نظر مردم بستگی داشته باشد، کار فرهنگی بسیار بزرگی است.
اول به مردم رسیدگی کنید
در مصوبات بازسازی بم، همیشه سه اصل باید رعایت میشد: اولی استحکام در ساختوساز، دومی مشارکت و سومی حفظ هویت تاریخی-فرهنگی بم. در این راستا، آقای عبدالعلیزاده در شورای سیاستگذاری، شورای معماری و شهرسازی بم را ایجاد کردند. پنج معمار و شهرساز برجستهی کشور انتخاب شدند. رئیس این شورا نیز معاون شهرسازی بود. در زمان وزارت بنده نیز این روند همچنان ادامه پیدا کرد. ۳۰ شرکت مهندسین مشاور در بم مستقر شده بودند که مردم به آنها مراجعه میکردند. شهر منطقهبندی شده بود و مشاوران هر منطقه نیز مشخص شده بودند. شورا نمیتوانست با تکتک آنها در ارتباط باشد. بنابراین یک مشاور مادر انتخاب شد. در واقع این مشاور مادر، حلقهی وصل این ۳۰ مشاور با شورای معماری بود. شورای معماری هرچه را تصویب میکرد، توسط مشاور مادر به سایر مشاوران ابلاغ میکرد.
میدانید که ۷۰ درصد بم خانهباغ بود. مردم بم سه کار را با هم انجام داده بودند. در خانهای که سرپناه آنها بود، برای تأمین بخشی از اقتصاد خانوار، نخلهایی در باغ آن داشتند که این درختان باعث تلطیف هوا نیز میشدند. بنابراین، این خانهباغها یکی از هویتهای مردم بم محسوب میشد. ۱۲ میلیون تن آوار از بم بیرون برده شد. در روزهای اول، بسیاری از افراد میگفتند این کار شدنی نیست، شهر را چهار کیلومتر آن طرفتر بسازید. در حالی که این خانهباغها هویت مردم بودند. در ضمن، از آنجا که ارگ بم از آثار تاریخی و فرهنگی کشور بود، برخی درصدد بزرگ کردن قضیه بودند.
با این حال، نظر حضرت آقا این بود که اول به مردم رسیدگی کنید، بعداً بهسراغ ارگ بروید. ایشان با توجهی که به مردم دارند، اولویت را با کار مردم میدانستند و معتقد بودند ارگ را میتوان ۱۰ سال دیگر نیز بازسازی کرد. باید اضافه کنم، در حال حاضر، ارگ در حال بازسازی است، اما برنامهی بازسازی آن، برنامهای بلندمدت است.
سه توصیه رهبر انقلاب در مدیریت
بعد از سفر سوم، حضرت آقا همچنان پیگیر روند بازسازی بودند. بنده تاکنون دو بار، در دو ملاقات مختلف، از آقا شنیدهام که تأکید میکنند در مدیریت به سه نکتهی خیلی مهم توجه کنید. اولی کیفیت کار است. دومی پیگیری کارهایی که مسئول آن هستید. سومی نظارت داشتن بر عوامل و کارهاست. اینها سه نکتهی کلیدی در مدیریت هستند. در بم نیز توصیهی آقا بر این اساس بود. ایشان میفرمودند حرفهایی که میزنید، توصیههایی که میکنید، باید تا به نتیجه رسیدن پیگیری کنید. بر کیفیت کارها نیز نظارت کنید. مدل دستگاه نظارتی بم، نظارتی بسیار قوی بود. بنده بهجرأت میگویم بم یکی از مستحکمترین شهرهای کشور است. میدانید که زلزلهی دیگری که در بم اتفاق افتاد، حدود ۶/۵ ریشتر بود، اما هیچچیز خراب نشد، حتی در روستاها.
دیدار رئیس بنیاد مسکن و ستاد بازسازی بم با رهبر انقلاب
حضرت آقا بر برنامهریزیِ بازسازی بم و نحوهی بازسازی، نظارت کامل داشتند. مراحل کار، چه بهصورت حضوری و چه بهصورت کتبی، خدمت آقا گزارش میشد. هر هفته، گزارش کار برای مسئولان، دولت و دفتر حضرت آقا فرستاده میشد. بنیاد مسکن در چهار سال بازسازی بم، هر سال حدود ۵۲ گزارش برای دفتر آقا فرستاده است و ایشان را از روند بازسازی باخبر کرده است. مطمئن هستم ایشان نیز افرادی را میفرستادند تا گزارش روند بازسازی را به اطلاع ایشان برسانند. البته نمیدانم چه کسی و چگونه، اما مطمئن هستم این کار را میکردند. حضرت آقا همیشه موضوع مورد نظر خود را تا حصول نتیجهی نهایی، بهطور مرتب دنبال میکنند.
نظر شما